روان شناسی فرهنگی : قدرت و روایت 1 Thailand

بخش اول روان شناسی فرهنگی : قدرت و روایت میلاد عطائی آیا برای شما این رویداد در این شکل رخ داده است ؟ شخصی را ببینید ، ثروت گران و عظیمی دارد اما در نهایت حالت خوبی در دیدار با او نداشته باشید ؟ مثلا بگوئید ، با آنکه مجموع دارایی تو یک میلیون دلار می باشد اما برای من یاد آور سبک زندگی شعبان جعفری "یعنی شعبان بی مخ" هستی : آیا این تجربه برای شما رٌخ داده است ؟ اشخاصی که از نقطه نظر اقتصادی در موقعیت "ثروتمند" قرار دارند اما در نهایت شخص شما از درون حالتی خوش در نسبت به دیدار ش نداشتید و ندارید ؛ اگر برای شما این پرسش رٌخ ندهد یعنی از خصیصه اندیشیدن : کاربردی ساز فلسفیدن دور شٌدید و عیب یا ایرادی نیست . زورکی هم نباشد ، اما باید گفت عموما در طول حیات بشر قدرت(منابع و دارایی) با یک "قصه" همراه بود ، قدرتمندان سعی می کردند مجموع دارایی خود را به یک "روایت" برای زندگی انسانها در پیوند بیاورند و آن "کارکرد اجتماعی داشت" - مثلا تاجر یونانی زیتون فروش در سال 230 میلادی ، اگر ثروت بسیار زیادی بدست می آورد می گفت در کار تولید زیتون قصه من : با "قدرت" در شکل "امکان" گره می خورد ، اگر "توانمند" در "توسعه" چرخ "تولید و صادرات" نمانم یعنی توانمندی در مدیریت برای این کار را ندارم ؛ پس شکست می خورم . حال تصور کنید در جهانی بسر می بریم " شیوه توزیع منابع " تغییر قرار نیست بکند ، یعنی کمینترن برای انقلاب جهانی کمونیستی به وجود نخواهد آمد ، از طرف دیگر باید این نقد را به فرهنگ معاصر بودن خویش در پرسش آورد : دارایی "انسانها" ها تا چه میزان آمیخته با فرهنگ دیروز یا فرهنگی - "پیوندی با روایت قدرت" در جنبه کارکردی و کارآمدی اجتماع محور ، با امکان سنجی شیوه مدیریت و توانمندی دارد ؟ در این نقطه می بینید ، جهان امروز قدرت را در ذات به عنوان هدف به انسانها می دهد ، انسان امروز بی نهایت دارا می شود اما فاقد هر نوع روایتی برای قصه "من و دیگری" - قدرت انسان دیروز ، ثروت و مقام و شوکت ، شکوه و جلال آن با کار پیوندی داشت نه با " داشتن " . به یک اعتبار ما جهان را وارونه می بینیم و از آن بی خبر هستیم . قدرت و ثروت را در نزد "من" ها بی نیاز و بدون برآورد از ربط : روایت و مدیریت می شناسیم و آن تصویر دیروز از قدرت است . چیزی که در جهان اکنون دارد از دست می رود ، پولدار تر می شویم اما نبود یک روایت : منش فرهنگی نیز به اندازه آن تقلیل می یابد . در نهایت می گوئید او بسیار ثروتمند است ، اما چیزی کم دارد ، گوئی چیزی نیست ، حال بهتر می توان بر این تصویر خیره شد چرا برخی با ثروت بسیار زیاد در مصرف ماده ها اوردوز یا خود کشی می کنند؟

Category